اشتباهی که عرف شد
برگزاری بازار مکاره فروش کالای دندانپزشکی
کاری خلاف اساسنامه که عرفی شد
که گیتی، به آغاز، چون داشتند – که ایدون، به ما، خوار بگذاشتند «فردوسی»
سندیکای دندانپزشکان ایران ( تاسیس ۱۳۲۴) هیچ گاه نمایشگاه فروش کالا برگزار نکرد، با این حال به شدت از یکه تازی به ویژه از خودرائی برخی از دانشگاهیان که سندیکا را تیول خود میدانستند و خرد جمعی را نادیده میگرفتند رنج برد. کودتای ضد جنبش دموکراتیک مردم ایران (سال ۱۳۳۲) که همراه با ملی شدن نفت به رهبری نخست وزیر وقت دکتر مصدق صورت گرفت، تعقیب و دستگیری برخی از کنشگران سندیکا توسط دولتهای برآمده از کودتا، به انزوا کشاندن هرگونه سازمان مترقی مردم نهاد را در پی داشت.
چنین وضعی در دنیای پس از جنگ و در بلوک برندگان جنگ، نمیتوانست ادامه یابد. در کشور ما به تدریج درآمد حاکمیت از راه فروش نفت افزایش یافت و بخش بیشینه این درآمد به جای آن که برای نوسازی و پایهریزی زیرساختهای صنعتی و اقتصادی کشور بهکار رود، در جهت میناکاری و زرق و برقهای ظاهری به کار رفت. ورود انواع کالاهای مصرفی شتاب گرفت و در این میان با افزایش تعداد شرکتهای وارد کننده کالای دندانپزشکی و افزایش قدرت خرید قشری از جامعه که از راه تحصیل به سرعت از لایههای زیرین جامعه خود را به لایههای میانی و بالای جامعه میرساندند و تمایل دولتهای وقت به ایجاد نهادهائی با شکل و شمایل نهادهای اروپائی وآمریکائی ولی با محتوای ایرانی، تشکیل نهادهای جدید را در دستور کار جامعه و دولت قرار داد. جامعه دندانپزشکان ایران ( بعدها ، جامعه دندانپزشکی ایران) فراورده چنین دورانی است.
«اشرافیگری روستائی» که با خانههای وسیع و مبلمان رنگین به سبک قرن ۱۸ اروپا و کالسکههای بزرگ و درآمدهای شمارش نشونده بی هویت خود را نشان داد، هنوز هم در بین قشرهائی با همان خواستگاه جذابیت دارد. بخشی از مدافعان درآمد زائی انجمن از راه واسطه گری نمایشگاهی را برخورداران همین قشر تشکیل میدهند.
از همان روز تشکیل « جامعه دندانپزشکان ایران » فشار برای برگزاری نمایشگاه برای درآمد زائی از راه واسطهگری شروع شد. دو جریان نیرومند به موازات هم حرکت کردند. جریانی که به گسترش علمی و بالا بردن سطح دانش دندانپزشکان فکر میکرد و حتا راه ارتقاء دندانپزشکی ایران را در DMD میدید و گروهی دیگر که از وارد کنندگان کالای دندانپزشکی و سهام داران شرکت ها بودند بودند، میخواستند کالایشان در جنب کنگره به فروش رسانده شود.
در نخستین کنگره غرفه داری پذیرفته شد ولی هنوز این بخش از فعالیت جامعه درآمدزا نبود و بیش تر به معرفی کالای نوین گرایش داشت تا فروش کالا. شعار کنگره « کسب دانش بیشتر برای خدمت بهداشتی بیشتر» بود. ولی قدرتهای پرفشاری مانند شرکتهای وارداتی دوران افزایش بهای نفت، پشت در کنگره اول که در دانشگاه تهران برگزار شد ایستاده بودند و نمیتوانستند از این بگذرند که بیش از ۷۰ در صد دندانپزشکان و دانشجویان دندانپزشکی ۳-۴ روز گرد میآیند و توان خرید میلیونها ریال کالای دندانپزشکی را دارند و با برگزاری نمایشگاه که از همان ابتدا مفهوم غرفه فروشی داشت، میتوان از این دریا ماهیهای درشت گرفت. تغییر نام جامعه دندانپزشکان که ویژه دندانپزشکان بود به جامعه دندانپزشکی ( که فروشندگان کالا را نیز در بر میگرفت) در جهت خدمت به همین هدف بود.
همیشه بخشی از نسل اول، در برابر پدیدههای تازه برتری خواه، ایستادگی میکند. به تدریج نسل دوم که میراث دار میشود، انحرافهای پیوند یافته را با ولی و اگرهائی میپذیرد و نسل سوم آن را به صورت عرف در میآورد و مدافع آن میشود. دفاع از برگزاری نمایشگاه به اعتبار این که در زمان «جامعه دندانپزشکی ایران» چنین بود و باید چنین باشد، جدا از منافع نسل باقی مانده که محصول خوشه چینی از این انحرافند، در چار چوب تبدیل انحراف به عرف میتواند ارزیابی شود.
در ادامه خواهیم دید که چگونه کنشگران، همراه برگزاری بازار فروش کالای دندانپزشکی جا به جا میشوند و کادرهای علمی جای خود را به کادرهائی میدهند که هنر دلالی و چانه زنی با غرفه داران را آموخته باشند یا خود از بهرمندان این غرفهها باشند.
متاسفانه کنشگران آن نسل، ( از سندیکا و کانون گرفته تا جامعه دندانپزشکی ایران» یاداشتهای خود را از آن دوران یا ننوشتند و نمینویسند یا اگر نوشتند منتشر نشد و میراث داران آنان ارزش این یادداشتها را ندانستند و به دور ریختند. امروز با این که بخشی از آن نسل هنوز زنده است ولی اطلاعات ما از آن دوران بسیار کم است (این که من از کنگرهها و مجمعهای عمومیگزارش منتشر میکنم، برای آن است که چهره واقعی این دوران را نسل بعدی به روشنی بشناسند و مانند ما نباشند. – تجربه ما را بگیرند ولی به ما شباهت نداشته باشند!).
به عنوان نمونه، برای تقویت ساختار جدیدی که حکومت پهلوی در دستور کار داشت نه تنها در جامعه دندانپزشکی ایران بلکه در سازمانهای مدنی دیگر ، کسانی از خارج دعوت میشدند. این که چقدر این افراد در رشد دندانپزشکی ایران میتوانستند موثر باشند از همان ابتدا با تردیدهائی مواجه بود ولی سیاست حاکمیت این بود که این افراد در کنگره شرکت کنند و بر روند سازمان دهی جامعه تاثیر بگذارند.
در کنگره دوم جامعه ۳دندان پزشکیایران، میهمانان خارجی به نامهای پروفسور کیلی، پروفسور اشتاینهارد و پروفسور اپشتاین شرکت داشتند. من سعی کردم در اینترنت نام این میهمانان را پیدا کنم. متاسفانه نشانی از آنان ندیدم. خوب بود اگر همکاران ما میتوانستند اطلاعاتی از این میهمانان برایم بفرستند.
در ابتدا برای مشخص کردن هدف برگزاری نمایشگاه کنگره و تمایز آن با نمایشگاههای تجاری عنوان « نمایشگاه علمی» را به کار میبردند و در کنگره سوم نام کارگروه را « کمیتهآمار و نمایشگاه علمی» انتخاب کردند. ولی درآمدزائی از نمایشگاه وقتی بازرس آن را خلاف اساسنامه اعلام نکند، سیلی میشود بنیان کن. به درآمد کنگره ۴ جامعه دندانپزشکی ایران توجه فرمائید:
|
درآمد از: |
میزان درآمد ( ریال) |
|
درآمد از: |
میزان درآمد ( ریال) |
۱ |
غرفهها |
۹۹۰ ۳۹۳ |
۴ |
برنامه کنگره |
۲۰۰ ۲۵ |
۲ |
ورودیه کنگره |
۴۰۰ ۱۵۲ |
۵ |
کور اختصاصی پروفسور کاپور |
۰۰۰ ۶ |
۳ |
کارت شب نشینی و … |
۲۵۰ ۱۰۱ |
۶ |
کارت معاینه |
۰۰ ۱۹ |
به آسانی میشد درک کرد که درآمد بالای غرفهها به سرعت بخش علمی را خواهد بلعید و همراه خود ناشفافی و ابهام گوئی را بر سازمان تحمیل خواهد کرد. چنین هم شد.
به گزارش کنگره ۵ (۱۳۴۶) از درآمدهای انجمن توجه کنید:
درآمد از : |
هزینهها |
مانده |
محل غرفهها، شب نشینی، ورودیه، آگهیهای برنامه کنگره ۰۰۰ ۵۸۱ ریال |
هزینه هتل،دکور، چاپ برنامه، صدا، ورودیه، آگهیهای برنامه کنگره، هزینه هتل، دکور، چاپ، برنامه، صدا، مخارج پروفسورها و متفرقه ۵۱۳ ۳۵۵ ریال |
۴۸۷ ۲۲۵ |
از سال ۱۳۵۰ به بعد به راحتی سمتگیری جامعه دندانپزشکی ایران را به سوی خودستائیهای بی محتوا میتوان دید. تبریکهای محمدرضا شاه پهلوی، همسرش فرح دیبا، نخست وزیر امیر عباس هویدا و بسیاری از مسئولان حکومتی در زمان برگزاری کنگره و جشنهای ۲۴ دی ماه ( روز دندانپزشکی) خود شیفتگی را در جامعه دندانپزشکی ایران نهادینه کرد و هم پای آن برای تامین درآمد جهت هزینهها، جامعه دندانپزشکی ایران را روز به روز بیشتر به درآمدهای ناشی از غرفه فروشی، وابسته کرد. در زمان انقلاب دیگر قشری بر انجمن برتری یافته بودند که میتوانستند پاسخ گوی چنین شیوههائی باشند.
پس از انقلاب، تغییراتی در ترکیب هیئت مدیره و نشریه ناگزیر شد. به جای موسی باکیهاشمی( از بنیان گذاران جامعه دندانپزشکی ایران)، حمید عادلی نجفی مدیر مسئول شد و کادرهای جدیدی وارد هیئت تحریریه نشریه شدند ولی تفکر حاکم بر جامعه دندانپزشکی ایران دگرگون نشد و در به روی همان پاشنه چرخید. سرانجام فعالیت جامعه متوقف شد و انجمن دندانپزشکی ایران ( انجمن صنفی) پس از افت و خیزی چند، بنیان نهاده شد که تا امروز فعال مانده است. مرده ریگ درآمد زائی از راه غرفه فروشی به انجمن صنفی دندانپزشکی ایران رسید ( بی جهت نیست که در تابلوی سر در ورودی ساختمان انجمن دندانپزشکی ایران، سال ۱۳۴۱ یعنی زمان تاسیس جامعه دندان پزشکان ایران نوشته شده است. در حقیقت این تاریخ به کلام رسا میگوید که گلدان همان گلدان است، گلش عوض شده است.
آن چه غافل گیر کننده شد، رسیدن این مرده ریگ تلخ به انجمن علمی بود که در سال ۱۳۸۷ با مجوز وزارت بهداشت و درمان تاسیس شد. انجمنی که در بنیان گذاریش حتی بر پایه قانونهای فعلی هم تخلف صورت گرفته است. انجمن علمی دندان پزشکی ایران راه نیمسده ای جامعه دندانپزشکی ایران را یک شبه رفت و نه تنها با برگزاری بازار وسیع و پر رونق فروش کالا(کالای دندانپزشکی بوماشین و ویلا و چه و چهها ) نه تنها جائی برای اهل علم در انجمن علمی باقی نگذاشت بلکه پانلهای علمیکنگره را نیز بی محتوا و کم شرکت کننده کرد. تخریبی که تا خوب بازشناسانده نشود، ژرفای آسیب آن روشن نخواهد شد و قانونمندانه درمانی نیز یافته نخواهد شد.
یکی از دلیلهائی که من برای انجمنهای صنفی شهرستانها اساسنامه نوشتم و در آن به دو مقوله اخلاق حرفه ای و ارج گذاری به انسانهای اهل علم تا آن حد توجه نشان دادم، همین تجربه تاریخی از تجاری کردن انجمن دندان پزشکان بود.
آیرج کیپور
بدون دیدگاه