مویز
۱- اگر روزی کامتان به تلخی زد و هوس مویز کردید، می توانید به بازار بروید، مویزی بخرید و بخورید تا هوستان بشکند.
۲- اگر مویز بازار به دلتان ننشست و دریافتید بدون مویز دل خواه، روزگارتان بی رنگ و بو و ناچسب شده است، می توانید رسیدن به مویز دلخواه را، در دستور کارِ زندگیتان بگذارید و برای دست یابی به آن تلاش کنید، کتاب هایی در باره فراوری مویز بخوانید، سراسر کشور یا سرزمین های دیگر را بگردید تا مویز دل خواهتان را پیدا کنید و بخورید.
۳- اگر باز هم، مویز دل خواهتان را پیدا نکردید، می توانید کتاب های بیش تری از کتاب های علمی گرفته تا فلسفی در باره چگونگی پرورش تاک بخوانید، نهال خوبی پیدا کنید. آن را کشت دهید، برایش سرود بسرائید و ترانه بخوانید و ساز بنوازید تا سرانجام انگورتان را چیده و به مویز بگردانید و آن را بخورید و کیف کنید.
۴- اگر باز هم، مویز دل خواهتان را نخوردید، تجربه و دانشتان را بنویسید و به دیگران نشان دهید تا کاستی های شما را بیابند و به شما یاری دهند تا تاکی بکارید و مویز دل خواهتان را به دست آورید.
۵- اگر باز هم مویز دل خواهتان را ندیدید، با کسانی که مانند شما به دنبال مویز دل خواهشان هستند گرد بیایید و تاکستانی بسازید تا در زمان خود، مویز دل خواهتان را بچشید.
۶- اگر تاکی نشاندید و آتش سازواره تان به خاموشی گرائید، باکی نیست. پس از درگذشتتان، انسان های دیگری که هوس مویز دل خواه شما را دارند، با سود بردن از تجربه و دانش شما، تاک هایی را پرورش خواهند داد و سرانجام روزی، جامعه ای، مویز دل خواه شما را خواهد خورد.
کسی می پرسد: در این میان، من که مرده ام، چه چیزی از این مویز به من خواهد رسید؟ پاسخم این است : خودِ مویز، با همه ی شیرینی اش.
هر روزی که شما برای دست یابی به مویز دل خواهتان تلاش می کنید، در درون خود، گوهری ارزش مند دارد. جانتان هم راه تاک رشد می کند، در پرتو خورشید پرورده می شود و هر گاه به آن مویزی می اندیشید که کام انسان ها را شیرین خواهد کرد، مزه مویز، زیر دندانتان کام را نوازش می کند و زندگی شیفته تان، رنگ دیگری به خود می گیرد. مویز دل خواه شما، با زندگیتان، با خون و پوستتان درآمیخته می شود.
با شورِ رسیدن به مویز دل خواه، به خاک می رویم و خاک می شویم و از خاکمان تاک می روید. هر بامداد، هر بهار و تابستان، با باران، با تابش نور خورشید یا آن گاه که ماه عاشقانه بر چهره زمین مهتاب می فشاند، تار و پودتان پرورده می شود و کام مردمتان، آنان که راهتان را پی خواهند گرفت، با مویز دل خواهتان، شیرین می شود و شما همراه یادتان، زیستنی جاودانه می یابید.
همه ی زیبایی نامیرائیِ هستی در همین جا است. مزمزه کردن زندگی، هر آن چه هست و گام های پیوسته برای رسیدن به مویزِ دل خواه.
۱۶ آبان ۱۳۸۷
تهران
آیرج کیپور
بدون دیدگاه