قله دماوند در پس برج میلاد

عکس: قله دماوند در پس برج میلاد

گاه‌نوشت

ارسال شده در ۱۶ اردیبهشت ۹۹

دوست گرامی

اگر به کسی بگویند یک گوش فرزندت را می بریم، یک پایش را کوتاه می کنیم ، یک چشمش را در می آوریم، دماغش را می شکنیم و به چهره اش با چاقو شیار می اندازیم و … ولی کاری می کنیم که مشهور شوی. تریبونی در اختیارت قرار می دهیم که فرندانت را معرفی کنی تا همه برایت هورا بکشند و کف بزنند و روز از پی روز جایزه به جیبت بگذارند، شما کدام راه را انتخاب می کنید؟. شهرت و شاباش ها را یا سلامت فرزندانت را؟

اگر شما علاقه مند شدید داستانم را به گونه ای منتشر کنید ، نه تنها اجازه دارید بل که افتخار هم می دهید ولی به یک شرط تغییر ناپذیر. حتا یک علامت و یک حرف، از داستانم کم یا جابه جا نشود.

من ترجیح داده ام و می‌دهم که فرزندانم در گوشه ای گم‌نام به‌سر برند و سال اندر سال کسی به یادشان نیفتد ولی سالم بمانند و مثله نشوند. با احترام بسیار.

آیرج کی‌پور

افزودن دیدگاه...

مقاله‌ها و گزارش‌ها

فرجام نافرجام یک دادخواهی

ارسال شده در ۲۱ مهر ۰۰

پیر می‌خانه همی خواند معمایی دوشاز خطِ جام که، فرجام،چه خواهد بودن. ( حافظ ) در انتخابات سال ۱۳۹۸ انجمن ( جامعه) علمی دندان پزشکی ایران که هیئت مدیره ی کنونی به روی کار آمد، نزدیک به ۱۰ نمونه تخلف از اجرای اساس نامه و آئین نامه ی انتخابات کمیسیون...

ادامه نوشتار...

داد و بی داد

ارسال شده در ۲۷ اردیبهشت ۰۰

داد و بی دادگزارشی از فرایند دادخواهی در دادگستری پس از انتخابات ۲۳ اسفند ۱۳۹۷ انجمن (جامعه ) علمی دندان پزشکی ایران   پرسش: شکایت با عنوان تقلب در انتخابات یک انجمن علمی یا فساد مالی در انجمن علمی ثبت شده یا تضییع حقوق اساسی یک شهروند عضو انجمن علمی...

ادامه نوشتار...

شعرها

من به دنبال آن جوانی می‌گردم

ارسال شده در ۳۰ آذر ۰۱

برای عکسی که از هم‌کلاسی‌های دانش‌گاهیم به یادگار مانده است:   من به دنبال آن جوانی می‌گردم، که بر بافته‌ای از ترمه هزارتوی شور آرمانی، به راه مه‌گرفته‌ای پا نهاد بی‌انتها از همه سوی. و نمی‌دانست که عشق، با جوشش درونی می‌گونه‌اش، همیشه با زندگی پیوند می‌خورد. هر ذره یاد،...

ادامه شعر...

خیال تو هنوز

ارسال شده در ۳۰ آذر ۰۱

خیال تو هنوز، پریشان می‌کند دلم              من بسته‌ی دو زلف کج و چشم نرگسم گفتند: زمان، حلال مشکلات تو است              من هر چه می‌کشم، ز دست زمان است که می‌کشم در آینه، اگرچه پیر و سپیدموی گشته‌ام              ایستاده در برابرم هنوز، جوانی سرکشم هر روز و شب تو ساقی و...

ادامه شعر...

داستان‌ها

به خاک‌سپاری گل سرخ

ارسال شده در ۰۷ آذر ۰۱

نهالی نال مانند با برگ‌هایی نه چندان سبز و خارهائی کوچک که درون گل‌دانی سفالین نزارتر هم دیده می‌شد. کسی به یاد نداشت که...

ادامه داستان...

هوتو

ارسال شده در ۰۴ آذر ۰۱

در پیش چشم ما، دریا از کوه و جنگل هیرکانی می‌گریزد و پهنای کرانه بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. ولی زمانی که این «گزارش –...

ادامه داستان...

شاخ گاو

ارسال شده در ۰۴ آذر ۰۱

فلکه مرکزی شهر گنبد کاووس ترافیک سنگینی دارد. در این بخش شهر، هوا به آسانی جا‌به‌جا نمی‌شود و دودی که از اگزوز خودروها بیرون...

ادامه داستان...

عشق

ارسال شده در ۱۷ اسفند ۰۰

هنوز دوماه از بازنشستگی حسین آقا کوشک‌آبادی نگذشته بود که هنگام پریدن از جوی آب پایش سرید و سرش به کناره‌ی جدول سیمانی خورد...

ادامه داستان...